خانه / وبلاگ و مقالات / تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه

تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه

۱۴۰۳/۰۳/۳۱ مقالات

تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه

تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه و شناخت آن از جمله مهمترین ابزارهای یک سرمایه گذار حرفه ای است. عواملی مانند جنگ می تواند به راحتی تمام معادلات بازارهای سرمایه ای را تحت تاثیر قرار دهند و روندی جدید در بازار ایجاد کنند. تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه را می توان از ابعاد مختلفی مانند تصمیمات کلان دولتی، روابط بین المللی و ... مورد بررسی قرار داد. نکته ای که وجود دارد این است که هر کدام از این عوامل تاثیر خاص و نسبتا مجزایی در بازارهای مختلف سرمایه ای دارد. بنابراین عملا نمی توان تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه را تحت یک قالب کلی با نتیجه گیری مشخص عنوان کرد.

با توجه به تشدید درگیری میان ایران و اسرائیل و حمله مستقیم ایران به خاک این کشور، در این مقاله به صورت اختصاصی به بررسی تأثیر جنگ در بازارهای مالی، به خصوص بازارهای داخلی خواهیم پرداخت. البته در این بین به اثر گذاری سایر عوامل سیاسی مانند اثرگذاری تحریم ها بر بازار سرمایه نیز اشاره خواهیم کرد. با ما در این مقاله همراه بمانید.

فهرست مطالب: 

تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه با یک دید کلی

تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه با وجود این که می تواند کاملا متفاوت و متناقض باشد، اما همچنان می توان یک فرمول کلی برای آن در نظر گرفت. در واقع سیاست به معنی ایجاد راه و دادن مسیر برای حرکت است. بنابراین عوامل تاثیرگذار در تعیین این مسیر می تواند مهم ترین اثر گذاری را در بازارهای مالی داشته باشند.

سیاست یک روند و دیدگاه کلی نسبت به بازارهای مالی دارد و اثرگذاری آن نیز کلی است. از این رو ریسک سیاسی در بازار سرمایه را می توان یک ریسک سیستماتیک دانست، یعنی ریسکی که غیر قابل کنترل است و سرمایه گذار نمی تواند با شکل های مختلف آن را مدیریت کند. تنها کاری که یک سرمایه گذار در خصوص چنین ریسک هایی می تواند انجام دهد این است که با شناخت موقعیت های مالی و ریسک های سیستماتیک سیاسی و غیرسیاسی بهترین موقعیت ها را در بهترین زمان ها انتخاب کند. بنابراین باید تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه را شناخت و دانست که هر کدام از این عوامل چه ریسک هایی ممکن است برای بازار ایجاد کند.

بیشتر بخوانید: ریسک سرمایه گذاری چیست؟ راه های شناسایی ریسک های سرمایه گذاری

عامل های موئر سیاسی در بازار سرمایه گذاری

یکی از مهم ترین این عوامل، سیاست گذاری های دولتی است. به طور مثال دولت بر اساس سیاست های پولی و مالی سعی می کند وضعیت بازار را کنترل کند و یا با دستورات خاصی نیاز جامعه را تامین نماید. این دستورات می تواند روند بازارهای مالی را تحت تاثیر قرار دهد.

عامل مهم دیگر در این بین را می توان سیاست های بین المللی دانست، در واقع روابط یک کشور با سایر کشور ها می تواند میزان ورود و خروج ارز را تعیین کند. زمانی که ایران تحت تحریم اقتصادی قرار می گیرد بدین معنی است که عملا درصد ورود و خروج ارز به کشور کاهش پیدا می کند. یعنی هیچ کشوری محصولات ایران را نمی خرد و ایران نمی تواند از هیچ کشوری محصولات مورد نیاز را تهیه کند. کاهش ارز در بازارهای داخلی و افزایش تقاضا برای آن می تواند تورم بالایی را به اقتصاد داخلی تحمیل کند و این یکی از مهم ترین اثرگذاری تحریم های سیاسی بر بازار سرمایه است.

تاثیر عاملین سیاست در بازار های مالی

این دو عامل مهم ترین و کلی ترین تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه محسوب می شود. هر عامل دیگری مانند سیل، زلزله و حتی جنگ در این دو عامل کلی تاثیر می گذارد. بگذارید کمی ساده تر بیان کنیم و به دوران کرونا بازگردیم. در آن روزها یک عامل طبیعی (کرونا) تمامی سیاست های داخلی و خارجی را تحت تاثیر قرار داد و دولت داخلی و کشورهای مختلف بر اساس کنترل این بیماری تغییرات عمده ای در تصمیمات سیاسی خود ایجاد کردند، نتیجه این تغییرات بود که در بازار های سرمایه ای خودش را نشان داد. بنابراین در بررسی تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه مانند جنگ، باید دید که این عوامل چه تاثیری در سیاستگذاری داخلی و بین المللی خواهد داشت. این روندی است که می تواند اثرات سیاست در بازار سرمایه را به خوبی به ما نشان دهد.

بیشتر بخوانید: سود سپرده 30 درصد

تاثیر اقتصاد سیاسی بر بازار سرمایه

تا به اینجا دانستیم که تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه از دو جنبه عامل سیاستگذاری داخلی (دولتی) و سیاست گذاری بین المللی (خارجی) بررسی می شود و هر عامل سیاسی دیگر را بر اساس تاثیر آن در این دو عامل می توان شناخت. پیش از آن که بخواهیم به اصلی ترین مبحث این مقاله، یعنی تاثیر جنگ بر بازار سرمایه (به خصوص جنگ ایران و اسرائیل) بهتر است ابتدا با یک مفهوم بسیار مهم در روند تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه آشنا شویم.

اقتصاد و سیاست به اندازه ای به یک دیگر وابسته هستند که لازم است رابطه ای مستقیم میان آن ها کشف و استفاده کرد. اقتصاد سیاسی یک نوع روند علمی برای کشف این روابط و شناخت تاثیر گذاری سیاست در اقتصاد است. زمانی است که صحبت از اقتصاد سیاسی می شود این تصور وجود دارد که تمامی اخبارها و تصمیمات سیاسی لزوما باید در بازار تاثیر مستقیمی داشته باشند، اما واقعیت این است که شاید از هر صدها خبر و تصمیم یک خبر یا تصمیم باشد که بتواند تاثیر مستقیم و واقعی داشته باشد.

بیشتر بخوانید: چگونه پولمان را دو برابر کنیم؟ بهترین روش های دو برابر کردن پول در ایران

بنابراین شناخت سیاست و تصمیم گیری های موثر نیز یک گام مهم برای شناخت تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه است. به نوعی هر عاملی را نمی توان به عنوان یک عامل موثر در بازارهای سرمایه ای در نظر گرفت.

شناخت عوامل سیاسی و نوسانات بازار سرمایه  


برای شناخت تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه باید عوامل موثر را بشناسیم و باور کنیم که هر عاملی نمی تواند تاثیر مستقیمی در بازارهای مالی داشته باشد. فاکتورهای مختلفی در تعیین تاثیرگذاری و شناخت آن وجود دارد که بررسی این عوامل در کنار یک دیگر می تواند مسئله اقتصاد سیاسی را به خوبی نشان دهد.

گستره تاثیرگذاری

یکی از مهم ترین فاکتورهایی که می تواند در تعیین تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه نقش کلیدی داشته باشد این است که یک اتفاق یا یک تصمیم سیاسی چه گستره ای دارد؟ یعنی چند درصد از افراد جامعه را درگیر می کند؟

به طور مثال زلزله در بخش کوچکی از یک شهرستان دور افتاده تنها درصدی از جمعیت کشور را درگیر می کند و بخش کوچکی از سیاست گذاری های دولت را به خود معطوف می نماید، اما یک جنگ یا یک تصمیم گیری مهم دولتی (مانند تعیین حقوق و میزان افزایش دستمزدها) درصد بیشتری از جامعه را به خود درگیر می کند. درگیر شدن درصد جمعیت بالاتر در خصوص یک عامل سیاسی، نشان دهنده این است که این عامل تاثیر گذاری بیشتری در بازارهای مالی خواهد داشت.

اهمیت و فهم عمومی

بازارهای مالی و به طور کلی دنیای اقتصاد بر اساس خرید و فروش هایی که توسط تمامی افراد جامعه انجام می دهند شکل می گیرد. رفتار جمعی و تصمیم گیری گروهی این افراد است که روند اقتصاد از جنبه کلان را نشان می دهد. یعنی فروش یا خرید گروه بزرگی از جمعیت می تواند روند را مشخص کند. از این رو زمانی یک عامل سیاسی تاثیرگذاری لازم را خواهد داشت که علاوه بر گستردگی، از نظر عموم جامعه اهمیت داشته باشد.

بگذارید با یک مثال این فاکتور را توضیح دهیم، به طور مثال تخصیص بودجه سالانه از سمت دولت یک عامل سیاسی مهم و بسیار تاثیرگذار شناخته می شود. بسیاری از سرمایه گذاران سعی می کنند بودجه سالانه را به دقت مورد بررسی قرار دهند و اهداف دولت را بر اساس این بودجه بندی شناسایی نمایند. با این حال از دید عموم بودجه سالانه چندان مورد توجه قرار نمی گیرد و تغییرات آن پایش نمی شود.

بیشتر بخوانید: بهترین روش های سرمایه گذاری برای آینده فرزندان (آینده نگری برای کودکان)

از این رو عملا تغییرات این بودجه به صورت کوتاه مدت نمی تواند به عنوان تاثیر لازم در بازارهای مالی را داشته باشد. اما با توجه به این که دولت به عنوان یک عامل تاثیرگذار در بازار شناخته می شود می توان انتظار داشت که شناسایی اهداف دولت بر اساس بودجه بندی مالی می تواند راه اصلی اقتصاد در بلند مدت را نشان دهد.
بر خلاف بودجه، عواملی مانند جنگ، تهدید های سیاسی و یا تحریم های اقتصادی عواملی است که عموم افراد جامعه با آن درگیر هستند و به خوبی می توانند آن ها را درک کنند. از این رو کاملا طبیعی است که در چنین مواردی به سادگی حدس زد که روند بازار تحت تاثیر قرار می گیرد.

پوشش فضای مجازی

فضای مجازی  و اینترنت یکی از مهم ترین عوامل نوظهور در زندگی انسان محسوب می شود. از این رو نمی توان از این ابزار مهم در خصوص تاثیر عوامل سیاسی و بسیاری دیگر از عوامل در دنیای اقتصاد چشم پوشی کرد. این یک واقعیت است که امروز عاملی می تواند در بازارهای مالی تاثیر واقعی خود را داشته باشد که بتواند در فضای مجازی درصد بالاتری از توجهات را به خود جلب کند.

همانطور که در بالاتر گفتیم، گستردگی و اهمیت عمومی یک عامل سیاسی اصلی ترین فاکتورهایی است که نشان می دهد که آیا آن عامل می تواند به عنوان یک تاثیرگذار در بازارهای مالی شناخته شود یا خیر. فضای مجازی و اطلاعاتی که در آن به گردش در می آید دقیقا نشان می دهد که کدام عوامل می تواند تاثیرگذاری مستقیمی داشته باشند. در واقع هر عامل سیاسی که در فضای مجازی به شکل واقعی یا دروغین بتواند نظر غالب جامعه را جلب کند به صورت مقطعی یا بلند مدت تاثیر مهمی در بازارهای مالی ایجاد می کند. طی سال های گذشته به سادگی می توان مثال های بارزی از چنین تاثیراتی در بازارهای مالی و اقتصادی مانند بازار بورس، بازار خودرو و مسکن به یاد آورد.

اثرگذاری تحریم ها بر بازار سرمایه

منابع عوامل سیاسی

همواره شنیده ایم که می گویند توجه به منابع دقیق و موثق می تواند مسیر بهتری را پیش رو ما قرار دهد. بسیاری از اخبار منتشر شده در فضای مجازی با اهدافی مانند ایجاد موج طراحی و تولید می شود. به طور مثال گفته می شود که اسرائیل اعلام کرده است که دقیقا همین امشب قرار است تهران را بمباران کند.

این خبر در صورتی که بتواند رنگ واقعیت به خود بگیرد می تواند موجی از رفتارهای عجولانه اقتصادی را به همراه داشته باشد. به طور مثال افراد شروع به فروش سهام های با ارزش خود با قیمت های پایین می کنند و اینجاست که سرمایه گذاران باهوش و کسانی که این موج را راه اندازی کردند شروع به خرید این سهام در قیمت های پایین می کنند. موثق بودن منابع و عدم پذیرش هر خبر سیاسی و اقتصادی یکی از فاکتورهایی است که شما به عنوان سرمایه گذار باید به آن توجه داشته باشید. حال در بین منابع موثق نیز رتبه بندی هایی وجود دارد، که این رتبه بندی بر اساس تجربه و صحت اطلاعات و اخبار پیشین قابل بررسی است.

تاثیر جنگ و عوامل سیاسی در بازار سرمایه

بعد از بررسی کلی تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه و پیدا کردن یک قالب عمومی بهتر است سراغ اصل مطلب رفته و به بررسی جنگ به عنوان یک عامل مهم و تاثیرگذار در اقتصاد بپردازیم.

همانطور که مشخص است جنگ از جمله عواملی محسوب می شود که گستردگی بسیار بالایی دارد و تمامی افراد جامعه به آن اهمیت می دهند. بنابراین کاملا طبیعی است که جنگ یک تاثیر مستقیم و کاملا بسزایی در اقتصاد خرد و کلان هر جامعه ای داشته باشد. در بالاتر عنوان کردیم که هر تاثیر عوامل سیاسی تحت دو مسیر تصمیمات و دستورات حکومتی و دولتی و همچنین تاثیرات سیاسی در بعد بین المللی بررسی می شود. بنابراین برای فهم تاثیر جنگ در بازارهای مالی باید آن را از دید تصمیمات دولتی و جریان سازی های بین المللی مورد بررسی قرار دهیم، اما پیش از آن بهتر است حالت کلی تاثیر جنگ در بازارهای مالی را عنوان کنیم.

بیشتر بخوانید: بهترین سرمایه گذاری با سود بالای 30 درصد چیست؟

جنگ، یک تغییر روند اساسی

جنگ در هر ابعادی که صورت بگیرد می تواند تمامی معادلات اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهد. به نوعی می توان گفت که جنگ عاملی است که می تواند به سادگی تمامی ابزارهای مهم اقتصادی را در اختیار بگیرد و بر اساس آن روند بازارهای مالی را تحت تاثیر قرار دهد.

به طور کلی می توان این تاثیر را از جنبه های مختلفی مورد بررسی قرار داد که عمده آن ها تحت قالب تصمیمات دولتی و تحولات بین المللی قابل بررسی است، اما اگر بخواهیم از دید بالاتر و از جنبه ای دیگر به این موضوع نگاه کنیم، می توان یکی از مهم ترین تاثیرات جنگ را در علت برپا شدن آن پیدا کرد. بنابراین پیش از آن که بخواهیم جزئی تر در خصوص تاثیرات جنگ از زوایای تصمیمات دولتی و تحولات بین المللی صحبت کنیم، بهتر است نقش علت جنگ به عنوان یکی از مهم ترین نشانه از تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه را بشناسیم.

اثرات سیاست در بازار سرمایه

علت جنگ، نشانه ای از تاثیر گذاری عوامل سیاسی بر بازار سرمایه

علت جنگ گاهی در پسا پرده گستردگی جنگ قرار می گردد و کمتر کسی به آن توجه می کند. این در حالی است که در بسیاری از موارد این علت جنگ است که اصلی ترین تاثیرات را در بازارهای جهانی و داخلی دارد. بنابراین می توان درصد مهمی از تاثیر بخش سیاسی بر بازار سرمایه را در علت شروع جنگ دید. بگذارید با یک مثال این مسئله را تشریح کنیم. جنگ اوکراین و روسیه از جمله جنگ هایی محسوب می شود که علاوه بر تحت تاثیر قرار دادن بازارهای داخلی این کشورها، عملا روابط بین المللی و بازارهای جهانی را به خود معطوف کرد. در دید اول روسیه برای به دست آوردن بخشی از خاک اوکراین دست به این حمله زد و اوکراین نیز در برابر این حمله مقاومت کرد.

اما مسئله ای که در پساپرده این جنگ وجود داشت، روابط نفت و گازی میان بلوک شرق و غرب بود. ریشه این اختلاف به پیش از جنگ های سرد باز می گردد، در دورانی که بلوک شرق توانایی رویارویی با بلوک غرب را داشت و می توانست تاثیر مستقیم در این روابط داشته باشد. حال روسیه با شروع این جنگ و تحت فشار قرار دادن بلوک غرب از نظر تامین منابع سوختی قدرت خود را به رخ کشید. اگر دقت کرده باشید زمان شروع جنگ نزدیک به فصل سرد سال بود و این سوال پرسیده می شد که سوخت مورد نیاز اروپا از چه طریقی قرار است تامین شود؟ در همان دوران بهای نفت و گاز و بازارهای وابسته شروع به نوسان های گوناگون کرد تا در نهایت آمریکا با تزریق و تامین گاز و نفت مورد نیاز اروپا عملا سایه جنگ را در سر این بازار را کم رنگ تر کرد.

حال سوال اینجاست که چرا این جنگ به اتمام نمی رسد؟ عدم دستیابی به اهداف اقتصادی و سیاسی روسیه در کنار مزایای اقتصادی فوق العاده این جنگ برای بازارهای اروپایی و آمریکایی عملا مانع از اتمام این جنگ می شود. فروش اسلحه به اوکراین، تامین گاز و نفت اروپا از کانال امریکا و ده ها تغییر روند اقتصادی دیگر از جمله مزایا و تاثیرات این جنگ محسوب می شود.

تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه، جنگ از سه زاویه

به طور کلی می توان جنگ را به عنوان یک تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه را از سه زاویه، پیش از شروع، در حین جنگ و پس از آن مورد بررسی قرار داد. در واقع جنگ عاملی است که آثار پیشین و پسین گسترده ای دارد و می تواند روند بازار را تحت تاثیر مستقیم خود قرار دهد. اما این مسئله را در نظر داشته باشید که در هر صورت جنگ ریسک سیستماتیک بالایی ایجاد می کند که مهم ترین آثار این ریسک را می توان افزایش نوسان در هر بازار و اقتصادی دانست.

بیشتر بخوانید: شروع سرمایه گذاری؛ سرمایه گذاری را چگونه و از کجا آغاز کنم؟

جنگ پیش از شروع

سایه جنگ درست مانند عامل جنگ می تواند به عنوان یک تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه شناخته شود. در واقع ترس از بروز جنگ می تواند در تصمیمات دولتی، تحولات بین المللی و هیجانات عمومی تاثیر مستقیم داشته باشد.

زمانی که دو کشور دچار تنش های سیاسی مختلف با یک دیگر می شوند، این احتمال پیش می آید که میان این دو کشور جنگی شکل بگیرد. نکته ای که وجود دارد این است که بعد از دوران جنگ سرد، عملا سایه جنگ از سر بسیاری از کشورها برای مدت هاست که محو شده است و کمتر این احتمال وجود دارد که تنش های سیاسی به جنگ ختم شود.

اما با نگاه به تاریخ معاصر مشخص می شود که کشورهای آسیایی و خاورمیانه همواره در معرض شروع جنگ قرار داشته و دارند. جنگ عراق، جنگ افغانستان، درگیری میان هند و پاکستان، ظهور داعش در سوریه، جنگ دیرین فلسطین و اسرائیل، جنگ عربستان و یمن از جمله مواردی است که طی کمتر از یک دهه گذشته رخ داده است. حال بیایید این عامل را از سه بعد تحولات بین المللی، تصمیمات دولتی و تحولات عمومی مورد بررسی قرار دهیم.

تحولات بین المللی

شرایط پیش از شروع جنگ یک شرایط کاملا نوسانی است که هیچکس از آینده آن اطلاعی ندارد. شاید یک سرمایه گذار حاضر باشد در دوران جنگ شروع به سرمایه گذاری در بخش های مختلفی کند اما تقریبا هیچ سرمایه گذاری نمی تواند و نمی خواهد وارد اقتصادی شود که عملا در شرایط نوسانی پیش از جنگ قرار دارد.

به طور مثال زمانی که شرایط منطقه خاورمیانه به شکلی است که همواره احتمال جنگ، کودتا و ... وجود دارد سرمایه گذاران خارجی و دولت های بین المللی این ریسک را نمی کنند که بخواهند وارد چنین بازارهایی شوند و یا به صورت محدود تنها در چند کشور این منطقه وارد بازارهای مطمئن می شوند. از طرف دیگر شرایط پیش از جنگ از دید جهانی یک شرایط بحرانی است و چیزی کمتر از شرایط جنگی ندارد. از این رو در چنین حالتی نمی توان انتظار ورود ارز و ایجاد روابط اقتصادی محکمی با جهان را داشته باشیم.

بیشتر بخوانید: اهداف سرمایه گذاری و الزامات آن

تصمیمات دولتی

چند سال طول می کشد یک جنگ شروع شود؟ تا به امروز هیچ کس نتوانسته به این سوال به شکل دقیق پاسخ دهد. در واقع ممکن است یک کشور تا دهه ها در سایه جنگ باشد و کشوری دیگر طی یک سال این مسئله را تجربه کند.

در هر صورت زمانی که کشور در معرض یک جنگ قرار می گیرد دولت مجبور است بخش مهمی از توان اقتصادی و مالی خود را صرف تامین امنیت و پیش بینی اتفاقات آینده کند. به طور مثال کشوری که احتمال جنگ در آن وجود دارد تصمیمات دولتی به سمتی است که غالب درآمد دولت و کشور باید صرف تامین نیروهای امنیتی و خرید سلاح شود. از این رو عملا بخش های مهم دیگر اقتصادی از جمله بورس و سرمایه گذاری های ملکی و ... از جریان مالی اصلی دور می مانند.

به نوعی نگه داشتن یک کشور در اقتصاد جنگی از جمله مهمترین مضرات و آثار پیش از شروع جنگ شناخته می شود. نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که در یک اقتصاد جنگی توجه به رفاه عمومی کاهش پیدا کرده و معمولا تورم و نوسانات بازار افزایش پیدا می کند.

عامل های موئر سیاسی در بازار سرمایه گذاری

هیجانات عمومی

همانطور که گفتیم یکی از مهم ترین جنبه های تاثیرگذار در اقتصاد، افکار عمومی و رفتار آن است. به نوعی رفتار عمومی به هر سمتی که باشد روند بازار و اقتصاد تغییر پیدا می کند. جنگ عاملی است که فارغ از هر تصمیم داخلی و خارجی تاثیر روانی مستقیم در جامعه دارد. جنگ باعث می شود که تصمیم گیری عمومی از سوی بازارهای سهامی به سمت بازارهای با درصد اطمینان بیشتر مانند طلا حرکت کند. این را می توان از جمله مهم ترین تاثیر عوامل سیاسی بر بازار سهام دانست. در واقع هیجانات عمومی از شروع جنگ در زمان نامشخص باعث می شود که افراد دست به خرید و فروش های عجولانه زده و نوسان های کاذب ایجاد کنند.

کاملا مشخص است که این نوسانات در طول زمان کاسته می شود، مگر این که عامل دیگری وقوع جنگ را محتمل تر کند و بدین ترتیب روند اقتصاد تغییر می کند. یادتان باشد که بازی با این هیجانات عمومی از جمله مهمترین اتفاقاتی است که در اقتصاد کلان رخ می دهد.

اقتصاد در حین جنگ

زمانی که جنگی میان طرفین شکل می گیرد باید این انتظار را داشته باشیم که زیرساخت های اساسی هر کدام از این کشورها آسیب می بینند. به طور مثال کشوری مانند ایران از نظر اقتصادی به زیرساخت هایی مانند پتروشیمی و پالایشگاه وابسته است، بنابراین کاملا طبیعی است که در هر جنگی که وارد شود این زیرساخت ها مورد حمله قرار بگیرد.

بیشتر بخوانید: بهترین روش های سرمایه گذاری با سود روزانه در ایران

آسیب یا تخریب زیرساخت های اساسی کشور در هر جنگی باعث می شود که اقتصادهای وابسته به آن زیرساخت ها نیز آسیب ببیند. به طور مثال با تخریب زیرساخت های پتروشیمی و پالایشی عملا نمی توان انتظار صادرات نفتی و گاز و ... را داشته باشیم و یا با از بین رفتن زیر ساخت هایی مانند فولاد و ذوب آهن و ... عملا اقتصاد های وابسته به آن تحت تاثیر قرار می گیرد.

از طرف دیگر در شرایط جنگی نیاز به برخی ابعاد اقتصادی افزایش قابل توجهی پیدا می کند. به طور مثال تامین نیازهای عمومی افراد جامعه، تامین نیازهای جبهه های جنگی و ... از جمله مواردی است که تقاضای بیشتری پیدا می کند. بنابراین جریان سرمایه از سمت زیرساخت های کشور به سمت چنین مواردی حرکت می کند.
از بین رفتن ثبات اقتصادی در بسیاری از بخش ها از جمله سهام و ... و همچنین افزایش نوسانات قیمتی در همه ابعاد اقتصادی از جمله شرایطی است که در جنگ ایجاد می شود. اگر بخواهیم بر اساس این نشانه ها صحبت کنیم می توانیم کشوری را که بدون حضور در جنگ مسلحانه داخل یک جنگ تمام عیار دانست.

اقتصاد پس از جنگ

جنگ جز مواردی محسوب می شود سبک و سیاق های مختلفی دارد که در تمامی حالت ها می تواند اثراتی بعدی نیز داشته باشد. در کلام ساده تر بعد از جنگ و اتمام آن نیز نمی توان انتظار داشت که آثار جنگ تمام شده است. زمانی که زلزله ای جایی را تخریب می کند، هزینه و خسارت های وارده شده محاسبه و پرداخت می شود. جنگ نیز خسارت و آسیب های بسیاری را وارد می کند، از  این رو مدت زمان بعد از جنگ کاملا مشخص است که از لحاظ داخلی و بین المللی برای برطرف کردن این خسارت ها اقدام می شود.

به نظر می رسد پایان جنگ ثابت بهتری نسبت به دو حالت قبلی در دنیای اقتصاد دارد، به طور مثال بعد از اتمام جنگ در سوریه تمامی کشورهای جهان از جمله ایران و ترکیه شروع به کمک به سوریه و انجام سرمایه گذاری های مختلف برای تامین زیرساخت های لازم آن کردند.

شرایط پس از جنگ شاید دارای نوسانات قیمتی کمتر باشد اما دوره ای کوتاه و گذراست. همین مسئله باعث می شود که سرمایه گذاری های داخلی و خارجی و به طور کلی روند اقتصاد کلان آن تحت تاثیر قرار بگیرد.

جنگ در منطقه خاورمیانه و نقش آن در بازار

یکی از مهم ترین سوالاتی که این روزها در بازارهای داخلی و به طور کلی در خصوص اقتصاد ایران مطرح می شود این است که اولا احتمال جنگ در خاورمیانه و کشورهای اطراف ایران چقدر است و این جنگ تا چه اندازه می تواند تاثیر مستقیم در بازارهای مالی و سهامی داشته باشد؟

خاورمیانه از گذشته تا به امروز

ایران کشوری است که در منطقه خاورمیانه قرار گرفته است. خاورمیانه منطقه ای است که همواره آبستن اتفاقات و جنگ های مختلفی بوده. با توجه به بازیگران اروپایی و آمریکایی در منطقه و وجود کشورهایی مانند اسرائیل، به نظر نمی رسد که خاورمیانه بتواند تا مدت ها روی آرامش و صلح را به خود ببیند. یکی از مهم ترین علت های این مسئله را می توان وجود منابع عظیم نفتی و گازی در کشورهای این حوزه دانست.

بیشتر بخوانید: بهترین سرمایه گذاری شخصی کدام است؟؛ استراتژی های سرمایه گذاری شخصی برای بهبود وضعیت مالی

ایران به عنوان یکی از کشورهایی که دوست ندارد ردپای غرب در منطقه وجود داشته باشد، همواره به عنوان یک نماد مقاومت و ضد استعمار شناخته شده است. اگر بخواهیم ساده تر بیان کنیم، ایران مانعی بزرگ برای حضور ساده کشورهای غربی در منطقه محسوب می شود. از این رو کاملا طبیعی است که غرب از جنبه های مختلفی، به خصوص جنبه اقتصادی ایران را تحت فشار قرار دهد.

در واقع تنش ایران و غرب به پیش از انقلاب باز می گردد و با مستقر شدن حکومت اسلامی در ایران عملا این تنش رنگ و بوی رسمی و جدی تری به خود گرفت. بنابراین می توان گفت که سابقه  رسمی این تنش ها را می توان از همان سال 57 مشاهده کرد. این تنش ها به سرعت ایران را در منطقه در معرض خطر بزرگ جنگی قرار داد که عراق از این فرصت استفاده کرد و با ضعیف دیدن نیروی های دفاعی ایران این خطر را محقق نمود. در حین جنگ ایران و عراق و بعد از آن (تا به امروز) سایه سنگین جنگ بر سر ایران حفظ شد. از این رو عملا ایران بیش از 40 سال است که بر اساس اقتصاد جنگی پیشرفته و میرود که همین عامل از جمله مهمترین تاثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه محسوب می شود.

عوامل سیاسی و نوسانات بازار سرمایه

جایگاه ایران در دنیای امروز

اگر بخواهیم تنش و جنگ میان دو کشور را بررسی و پیش بینی کنیم باید بدانیم که هر کدام از این کشورها از چه جایگاه هایی در جهان برخوردار هستند. غالب کشورهای منطقه دارای هم پیمانان خاص غربی هستند. این مسئله باعث شده است که عملا یک دو قطبی در منطقه ایجاد شود که یک قطب آن تحت رهبریت ایران و قطب دیگر را بازیگران غربی در اختیار داشته باشند.

این مسئله در حالی است که ایران تقریبا خود را یک رهبر برای منطقه می داند و به قدرت خاصی تکیه ندارد. از طرف دیگر ایران سعی کرده در کنار خود روسیه را به عنوان یک قدرت بلوک شرقی قدیمی حفظ کند. بنابراین اگر بخواهیم معادلات را به شکل ساده تر بنویسیم می توانیم اینگونه بیان کنیم که ایران و روسیه در یک سوی میدان و بازیگران غربی در سوی دیگر این معادله حضور دارند.

قدرت های نظامی و منطقه ای

یکی دیگر از فاکتورهایی که در کنار همه این موارد وجود دارد این است که هر کدام از این کشورها چه قدرتهای نظامی در اختیار دارند؟ همانطور که گفتیم بیش از 4 دهه است که ایران سایه جنگ را حس می کند. از این رو کاملا طبیعی است که در طول این دوران تجهیزات و تمهیدات نظامی خاصی در نظر بگیرد.

بیشتر بخوانید: کدام سرمایه گذاری زود بازده را انتخاب کنیم؟

مسئله ای که وجود دارد این است که ایران از نظر قدرت موشکی به جایگاه بالایی رسیده و می تواند فواصل دوری را به واسطه این موشک ها هدف قرار دهد. این قدرتی است که عملا در اختیار بسیاری از کشورها قرار ندارد و این یکی از مهم ترین عوامل بازدارنده برای حمله مستقیم به ایران محسوب می شود.

پیش بینی احتمال جنگ با ایران

ایران قدرت نظامی بالایی دارد و از تجهیزاتی استفاده می کند که می تواند برای هر کشور دیگر ترسناک باشد از طرف دیگر روسیه که در جنگ اوکراین چندان موفق نبوده بدش نمی آید که بخواهد در زمین بازی ایران از غرب انتقام بگیرد. بنابراین عملا در صورت بروز جنگ سرد بلوک غرب در معرض خطر بیشتری قرار می گیرند.

حال سوی دیگر معادله این است که آمریکا وزنه سنگین تری در معادلات جهانی در اختیار دارد. یعنی می تواند به سادگی کشورهای اروپایی و منطقه ای را در کنار خود قرار دهد و ایران را منزوی تر کند. بنابراین با مجموعه این صحبت ها می توان گفت که بعید است حمله مستقیم به ایران صورت بگیرد و وارد جنگ سرد شود. اما در کنار این ها کاملا قابل پیش بینی است که قرار است روزهای سختی برای ایران در جامعه جهانی رقم بخورد و عملا از نظر اقتصادی و سیاسی تحت تحریم های شدید تری قرار بگیرد.

تاثیر احتمال جنگ در اقتصاد ایران

در زمان نگارش این مقاله حدود دو ماه از حملات ایران به اسرائیل گذشته و در فضای مجازی احتمال درگیری و جنگ میان این دو کشور تقریبا از بین رفته است. در کلام ساده تر تاثیر روانی احتمال جنگ میان ایران و اسرائیل تقریبا به صفر رسیده و از این نظر تاثیر مستقیمی در بازارهای مالی ایران ندارد. طی این دو ماه به خصوص در روزهای ابتدایی حملات ایران به اسرائیل با بالا بودن تنش ها و احتمال جنگ میان این دو کشور، بازارهای مالی به خصوص بازار بورس با خروج سرمایه عظیمی مواجه شد. در واقع سرمایه گذاران با در نظر گرفتن احتمال ایجاد درگیری میان ایران و اسرائیل سعی کردند سراغ بازارهای مطمئنی مانند بازار طلا بروند.

از طرف دیگر هر اتفاق مهم داخلی یا خارجی می تواند تاثیری در روند دلار و بازارهای ارزی داشته باشد. همین موضوع در خصوص احتمال جنگ ایران و اسرائیل نیز وجود داشت. بنابراین دلار دچار افزایش قیمت، بورس و بازارهای سرمایه ای داخلی دچار ریزش قیمت و بازار طلا نیز با افزایش قابل توجهی رو به رو شدند.

بیشتر بخوانید: سرمایه گذاری حرفه ای چیست و یک سرمایه گذار حرفه ای چه می کند؟

نکته ای که وجود دارد این است که شاید در فضای مجازی و دنیای اخبار و اطلاعات تب و تاب احتمال درگیری میان اسرائیل و ایران کاهش پیدا کرده و شاید به صفر رسیده باشد. اما این تنش ها در ابعادی دیگر ادامه دارد و حتی می توان گفت که شاید اسرائیل بخواهد از روش های معمول خود مانند ترور و ترعیب انتقام خود را از ایران بگیرد. همچنین در نظر داشته باشید که بعد از حمله ایران به اسرائیل، رفته رفته مسیر پذیرش فلسطین به عنوان یک کشور مستقل آغاز شد و امروز شاهد این هستیم که بسیاری از کشورهای دنیا قصد دارند فلسطین را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت بشناسند. این مسئله می تواند آتش تنش های میان اسرائیل و ایران را افزایش دهد، از این رو بهتر است در سال جاری با احتیاط بیشتری در بازارهای مالی و سرمایه ای به خصوص بازار بورس حضور داشته باشد.

احتمال جنگ و درصد تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه

همانطور که گفتیم احتمال بروز جنگ سرد با ایران چندان وجود ندارد، اما هر احتمال بروز جنگ می تواند باعث نوسان های عجیب و غریب در بازارهای مالی شود.

نکته جالب توجه از تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه داخلی این است که هر رفتار هیجانی باعث می شود که کاهش یا افزایش انس جهانی در بازارهای داخلی حس نشود و قیمت طلا برای مدت کوتاهی روند افزایشی داشته باشد. بعد از فروکش کردن درصدی از هیجانات و کاهش احتمال حمله مستقیم به ایران طلا روند کاهش به خود می گیرد و نوسانات این بار از بازار ارز و طلا به سایر بخش های اقتصادی کشیده می شود. این کل روندی است که می توان از تاثیر احتمال جنگ مورد بررسی قرار داد.

jاثیر شهادت رئیس جمهور (آیت الله رئیسی) در اقتصاد ایران

طی روزهای اخیر فضای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایران با واقعه ای دردناک و عجیب رو به رو شد. طی این روزها ریاست جمهوری ایران – آیت الله رئیسی- طی بازگشت از سفر کاری از استان آذربایجان شرقی به علت سقوط بالگرد جان خود را از دست می دهد.

این اتفاق از چند بعد اهمیت بسیار بالایی دارد:

  • اول این که رئیس جمهور مهم ترین شخص اجرایی کشور محسوب می شود و می توان او را بعد از رهبر به عنوان مهم ترین شخصیت کشور شناخت.  بنابراین فوت یک رئیس جمهور خود به خود تبعات مخربی در تمامی ابعاد کشور می تواند داشته باشد. به نوعی تمام جنبه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بین المللی با این اتفاق وارد یک مرحله پر نوسان می شود.
  • دوم این فوت رئیس جمهور آن هم بر اثر یک سانحه اتفاق عادی و روزمره محسوب نمی شود. در کلام ساده تر هیچ پیشینه خاصی در خصوص تاثیر این اتفاق در دنیای اقتصاد وجود ندارد. به نوعی عملا می توان گفت که بر اثر این اتفاق اقتصاد وارد یک برهه شوک شده و نمی توان روند واقعی آن را کشف کرد.
  • با از دست دادن رئیس جمهور بخش مهمی از فعالیت های کشور تحت تاثیر قرار می گیرد و حتی درصدی از این بخش ها به حالت نیمه تعطیل در می آیند.
  • عدم اطمینان نسبت به آینده سیاسی و مشخص نبودن روندهای مختلف سیاسی و اقتصادی از جمله مهم ترین تاثیراتی است که فوت رئیس جمهور می تواند از خود نشان دهد.

شهادت رئیس جمهور و تاثیر آن در اقتصاد

همانطور که گفتیم فوت رئیس جمهور به عنوان بالاترین عنوان اجرایی و تعیین کننده سیاست های داخلی و خارجی تاثیر بسیار و مهم در اقتصاد و سایر ابعاد کشور دارد. مهم ترین تاثیر این اتفاق را می توان در بین رفتن روندهای موجود در ابعاد اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دانست. در کلام ساده تر رئیس جمهور به عنوان تعیین کننده اصلی سیاست های داخلی و خارجی مسئول این است که نشان دهد ریک گذاری کشور به چه شکلی است و این روند باید به چه صورت انجام گیرد. حال با از دست دادن رئیس جمهور این روند متوقف شده و تعیین جهت این ریل گذاری و زمان شروع به حرکت آن در ابهام قرار می گیرد.

بگذارید کمی ساده تر بیان کنیم، رئیس جمهور شهید ایران تصمیم گیری های خاصی در خصوص اقتصاد، تعیین بودجه و تخصیص آن در نظر داشت. بر اساس این تصمیم گیری ها سرمایه گذاران خرد و کلان در خصوص روند سرمایه گذاری های خود تصمیم گیری می کردند. حال با فوت وی، عملا سرمایه گذاران نمی دانند که کدام روند ممکن است در پیش گرفته شود و بهترین گزینه برای سرمایه گذاری چیست.

ریسک سیاسی در بازار سرمایه

آینده سیاسی و اقتصادی ایران بعد از فوت رئیس جمهور

همانطور که گفتیم اولین و مهم ترین تاثیر شهادت آیت الله رئیسی به عنوان رئیس جمهور ایران وارد شدن اقتصاد ایران به دوره پر نوسان و ابهام است. حال سوال اینجاست که آینده سیاسی و اقتصادی ایران چگونه تعیین می شود و چگونه می توان از این دوران عبور کرد؟ به طور کلی در نظام سیاسی ایران پیش بینی شده است که در صورت بروز چنین اتفاقاتی معاون اول رئیس جمهور مسئولیت دولت را برای مدت حداکثر 50 روز در اختیار می گیرد. اصلی ترین وظیفه معاون اول در این دوره اداره امورات دولت و آماده سازی فضای انتخاباتی است.

بنابراین معاون اول طی این مدت هیچ تاثیرگذاری در تعیین جهات ریل گذاری و ادامه روند دولت نخواهد داشت. این فرد تنها باید سعی کند همه چیز را برای مدت محدود مدیریت کرده و شرایط انتخابات ریاست جمهوری را فراهم کند.

بنابراین آینده و روند سیاسی و اقتصادی ایران بعد از انتخابات ریاست جمهوری و تعیین رئیس جمهور جدید صورت می گیرد. به نظر می رسد که تا آن روز اقتصاد در رکود بماند و خرید و فروش چندانی اتفاق نافتد. در کلام ساده تر به نظر نمی رسد که تا روز انتخابات و تعیین مجدد ریاست جمهوری تغییری در روند اقتصاد شاهد باشیم و قیمت های طلا و دلار و ... در رنج کنونی باقی بماند. اما آینده اقتصادی ایران از روز تعیین ریاست جمهوری به بعد وابسته به رئیس جمهور جدید و بینش های وی خواهد بود. بنابراین امروز نمی توان در خصوص این آینده صحبت چندان زیادی داشته باشیم. 

آینده بازارهای مالی بر اساس تنش های منطقه ای

به نظر می رسد طی روزهای گذشته سایه قدیمی جنگ میان کشورهای مختلف منطقه کمی پررنگ تر شده باشد اما به واسطه عوامل گفته شده در بالا به نظر نمی رسد که این سایه رنگی واقعی داشته باشد. با این حال نمی توان به این تنش ها به عنوان یک جنگ سرد و فیزیکی نگاه کرد و آن را از نظر تاثیر عاملین سیاست در بازار های مالی مورد بررسی قرار داد.

اما این تنش از بعد دیگری در آینده بازارهای مالی و اقتصادی ایران تاثیرگذار است. در واقع بلوک غرب به دنبال بهانه ای جدیدی هستند که بتوانند ایران را در جوامع جهانی منزوی تر کنند. طی سال های گذشته ایران وارد پیمان های مهمی مانند پیمان اقتصادی شرق آسیا شده بود، از این رو این احتمال وجود داشت که بتواند طی سال های آینده مسیر اقتصادی خود را ترمیم کند، اما با احتمال بروز جنگ و منزوی شدن ایران می توان آسیب های جدی اقتصادی جدیدی را برای کشور تصور کرد.

بیشتر بخوانید: 5 روش تامین مالی کسب و کار؛ بهترین راه تامین سرمایه کدام است؟

به این موضوع توجه داشته باشید که طی سال های گذشته ایران توانست درصد واردات و صادرات خود را به کشورهای همسایه افزایش دهد اما بروز هر جنگی در منطقه مسلما نتیجه معکوس در این روابط خواهد داشت. بنابراین افزایش تورم و قیمت ارز و همچنین خروج سرمایه از بازارهای مالی و سرمایه ای مانند بازار بورس از جمله پیش بینی هایی است که می توان برای بازار ایران طی جنگ های منطقه ای در نظر داشت.

اثرگذاری تحریم های سیاسی بر بازار سرمایه

خلاصه ای از تاثیر عوامل سیاسی بر بازار مالی ایران

اگر بخواهیم به صورت خلاصه تاثیر جنگ احتمالی را در بازارهای داخلی عنوان بیان کنیم می توانیم آن را به چند دسته اساسی تقسیم کرد.

اول این که تا پیش از شروع جنگ و با گسترش احتمال جنگ نوسانات در بازارهای مالی افزایش پیدا کرده و اساسا این افزایش نوسان همراه با کاهش سرمایه و گردش مالی در این بازارها خواهد بود. در کلام ساده تر با گسترش احتمال حمله به ایران و شروع جنگ سرمایه گذاران سعی می کنند از بازارهای مالی و سرمایه ای (که وابستگی زیادی به عناصر زیرساختی کشور دارند) خارج شوند. از طرف دیگر بازارهایی مانند طلا و دلار در این روزها شاهد جذب سرمایه بالایی بوده است.

اما نکته جالب توجه این است که طی این تحولات باید به روند قیمت اونس جهانی نیز توجه کرد. به طور مثال اگر با گسترش احتمال جنگ، قیمت اونس جهانی کاهش پیدا کند رو عملا سرمایه گذاران در بازار طلا نیز با کاهش سرمایه و ارزش سرمایه گذاری مواجه شدند. بنابراین اگر بخواهیم به صورت خلاصه عنوان کنیم ریسک سیستماتیک سرمایه گذاری طی این دوران بسیار افزایش پیدا کرده است و تقریبا نمی توان هیچ موقعیت ممتازی را در بازارهای داخلی عنوان کرد که بتواند ارزش و میزان سرمایه را حفظ کند.

بیشتر بخوانید: مدیریت ریسک چیست؟ دلایل اهمیت و مراحل مدیریت کردن ریسک

به طور کلی باید به این مسئله توجه داشته باشید که عوامل متعددی در منطقه خاورمیانه باعث بروز تنش های مختلفی می شود. همانطور که گفتیم یکی از مهم ترین این عوامل وجود منابع نفتی و گازی در منطقه است و در کنار با بروز هر جنگ و تنشی این کشورهای غربی هستند که با فروش سلاح و تجهیزات می توانند سودآوری خوبی برای خود ایجاد کنند. ایران به عنوان یک کشور تاثیرگذار در منطقه همواره سعی می کند مانع از بروز این چنین تنش ها در منطقه شود، چرا که به خوبی می داند این تنش ها می تواند آثار منفی در بازارهای داخلی و منطقه ای داشته باشد. 

همچنین در خصوص مسائلی سیاسی مانند شهادت رئیس جمهوری می تواند اقتصاد را پیش از گذشته وارد ابهام و نوسان های پی در پی کند. عدم مشخص بودن آینده اقتصادی و نامعلوم بودن روند آن باعث شده است تصمیم گیری در خصوص روند اقتصاد خرد و سرمایه گذاری شخصی چندان ساده نباشد. 

کرادفاندینگ، سرمایه گذاری در موقعیت های کوچک

همانطور که گفتیم در زمان جنگ زیر ساخت ها و موقعیت های مهم اقتصادی و تجاری توسط دشمن مورد هدف فیزیکی یا اقتصادی قرار می گیرند. شاید امروز اسرائیل حمله فیزیکی به ایران نداشته باشد اما قطعا در جنگ اقتصادی ضربه های مهلکی به بدنه اصلی اقتصاد و زیرساخت های مهم آن وارد می کند.

بیشتر بخوانید: کرادفاندینگ چیست؟ آنچه که در مورد تامین مالی جمعی باید بدانید

بنابراین دور ماندن از فضاهایی مانند بازارهای وابسته به صنایع اصلی و مادر می تواند کمی از ریسک سیستماتیک کم کند. اینجاست که استفاده از کرادفاندینگ بر اساس اعطای وام می تواند کارساز باشد. در این روش مجموعه ای از سرمایه گذاران در کنار یکدیگر سرمایه مورد نیاز شرکت ها و کسب و کارهای کوچک و متوسط را از طریق اعطای وام (با تعهد بازگشت اصل سرمایه) تامین می کنند.

به طور مثال شرکت تجاری کوچکی که امکان حضور در بازارهای سرمایه ای را ندارد و نمی تواند سهامی خود را به صورت عام بفروشد (یا قصد فروش سهام ندارد) می تواند با ارائه طرح اقتصادی خود نسبت به جذب سرمایه گذاران و دریافت وام از آن ها اقدام کنند. سرمایه گذاران در کنار یک دیگر نیز سعی می کنند این نیاز مالی را با قید بازگشت اصل سرمایه در موعد مقرر تامین کنند. همچنین شرکت سرمایه پذیر در طرح اقتصادی خود اعلام می کند که با تحقق اهداف تعیین شده درصد سود مشخصی حاصل می شود که در زمان بازپرداخت اصل سرمایه به سرمایه گذاران پرداخت می شود.

تاثیر جنگ و عوامل سیاسی در بازار سرمایه

مزایای کرادفاندینگ

یکی از مهم ترین مزایای کرادفاندینگ به خصوص برای دور ماندن از تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه این است که این بازار کاملا ایزوله و کوچک است. یعنی درصد نفوذ ریسک های کلان و سیستماتیک در آن کمتر است. از این رو در شرایط جنگی یا غیر جنگی می تواند سود مشخصی را برای سرمایه گذاران خود به همراه داشته باشد.

نکته دیگر این است که در این روش شرکت های سرمایه پذیر نسبت به بازگشت اصل سرمایه متعهد هستند. از این رو می توان گفت که ریسک از بین رفتن اصل سرمایه از بین می رود. این تعهد به شکل های مختلف مانند ضمانت نامه های بانکی و ... از شرکت های سرمایه پذیر اخذ می شود. همچنین مزیت دیگر در این روش این است که سود حاصل از آن غالبا می تواند بیش از درصد تورم سالانه باشد. بدین ترتیب امکان حفظ و افزایش ارزش سرمایه گذاری نیز در این مسیر وجود دارد. یادتان باشد که این مسیر فرصت کافی به شما می دهد که بتوانید با گذر زمان و مشخص شدن وضعیت اقتصادی و عوامل سیاسی مانند جنگ تصمیم گیری بهتری داشته باشید. همچنین در نظر بگیرید در شرایط جنگی معمولا تورم افزایش پیدا کرده و ارزش سرمایه کاهشی می شود، از این رو استفاده از یک مسیر مطمئن برای سرمایه گذاری مانند کرادفاندینگ بهترین راهکاری است که می توان از آن استفاده کرد.

بیشتر بخوانید: پلتفرم های کرادفاندینگ در ایران چند درصد کارمزد می گیرند؟

دونگی، پلتفرم کرادفاندینگ در ایران

اگر روزی در ایران جنگی شود، باید به دنبال موقعیت هایی باشید که بتواند تا اندازه ای سرمایه شما را حفظ کند. همانطور که گفتیم کرادفاندینگ بر اساس اعطای وام می تواند شما را به این مقصود برساند. در ایران این روش به واسطه پلتفرم دونگی انجام می گیرد، در این پلتفرم شرکت ها طرح های اقتصادی خود را ارائه می دهند و سرمایه گذاران در کنار یکدیگر با بررسی طرح و دوره های بازگشت سرمایه مختلف اقدام به سرمایه گذاری می کنند.

نکته ای که باید بدانید این است که این سرمایه گذاری بدون پرداخت کارمزد و مالیات انجام می گیرد و همچنین برخی از طرح های ارائه شده شرکت سرمایه پذیر علاوه بر تعهد نسبت به بازگشت اصل سرمایه، تعهدی مبنی پرداخت سود تعیین شده نیز تقبل می کند. بنابراین عملا می توان گفت که در این حالت سود و اصل سرمایه به صورت قطعی به سرمایه گذار تعلق می گیرد. در این روش می توان گفت که عملا تأثیر عوامل سیاسی بر بازار سرمایه در کمترین میزان خود قرار دارد و مواردی مانند جنگ ایران و اسرائیل نیز نمی تواند مانع از سودآوری و حفظ سرمایه شما شود.

سوالات متداول

هر عاملی که گستره بالایی از سطح جامعه را درگیر کند می تواند جزئی از عوامل تاثیرگذار در بازار و اقتصاد باشد. هر قدر این گستردگی بالاتر باشد و بتواند درصد بیشتری از اذهان عمومی را درگیر خود کند، عامل موثرتری خواهد بود.

نام و ذات جنگ اساسا تاثیر منفی می تواند در بازارهای مختلف داخلی داشته باشد. احتمال جنگ ایران و اسرائیل باعث خروج درصدی از سرمایه از بازارهای سهامی شد. همچنین با توجه به نقش ثبات سیاسی در بورس و سایر بخش های اقتصادی عملا می توان گفت که بزرگ ترین تاثیر منفی جنگ در چنین شرایطی را می توان شناوری بازار و پر نوسان کردن آن دانست.