تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه و بازار مالی
تأثیر عامل های اقتصادی بر بازار مالی درست مانند تاثیر خورشید بر نوری است که در زندگی ما وجود دارد. در واقع بازار سرمایه در دل اقتصاد قرار دارد، پس کاملا طبیعی است عوامل اقتصادی مهم ترین تاثیر را در دنیای بازارهای مالی و سرمایه ای داشته باشد. از طرف دیگر تمامی عوامل غیر اقتصادی مانند عوامل سیاسی یا فرهنگی بر اساس ابزارها و عوامل اقتصادی تاثیر خود را در بازارهای مالی اعمال می کنند. بنابراین شناخت تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه عملا نشان می دهد که بازارهای مالی و اقتصادی از چند جنبه تحت تاثیر قرار می گیرند و این تاثیر به چه شکل است.
ما در این مقاله با معرفی مهم ترین و تاثیرگذارترین عوامل اقتصادی نشان خواهیم داد که هر کدام از این عوامل چه تاثیری در بازارهای مالی دارند و این عوامل توسط کدام ابزارها کنترل می شوند. به طور مثال باید بدانید که عاملی مانند سیاست پولی و مالی توسط دولت و بانک مرکزی تعیین می شود و می تواند عوامل متعددی مانند شرایط اقتصادی و سیاسی در تعیین آن تاثیرگذار باشد. همچنین در نهایت خواهیم دانست که مهمترین تاثیر بخش های اقتصادی در بازار سرمایه چیست و چگونه می توان از آن استفاده کرد.
فهرست مطالب:
- نقش عوامل موثر اقتصادی در بازار سرمایه
- نتیجه تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه
- کرادفاندینگ، بازاری محدود و قابل کنترل
نقش عوامل موثر اقتصادی در بازار سرمایه
تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه را زمانی می توانیم به درستی مورد بررسی قرار دهیم که اولا بدانیم کدام عوامل اقتصادی در بازارهای سرمایه ای و مالی تاثیرگذار است. بسیاری شناختی نسبت به این عوامل ندارند و حتی نمی دانند که این عوامل شامل چه مواردی است. به طور مثال آیا فکر می کنید که تورم به عنوان یک عامل موثر اقتصادی شناخته می شود؟ و یا به نظر شما تعیین بودجه توسط دولت را می توان در دسته اثرگذاری عوامل اقتصادی بر بازار سهام مورد بررسی قرار داد یا خیر؟
بیشتر بخوانید: سود سپرده 30 درصد
بنابراین در اولین گام شناخت تأثیر عامل های اقتصادی بر بازار مالی باید بدانیم که عوامل موثر اقتصادی کدام ها هستند و از چه مواردی تشکیل می شود. به طور کلی این عوامل تحت دو دسته عوامل موثر اقتصادی کلان و عوامل موثر اقتصادی خرد تقسیم می شوند، از این رو ما نیز تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه را تحت این دو قالب مورد بررسی قرار می دهیم.
تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه، از دید کلان
تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه از دید کلان بدین معنی است که باید بدانیم کدام عوامل به صورت کلان تعیین شده و تاثیر خود را می گذارند. اگر بخواهیم ساده تر بیان کنیم برخی از عوامل در روند کل اقتصاد یا جریان های مهمی از آن تاثیرگذار هستند. به طور مثال عاملی در اقتصاد باعث می شود که بازار بورس و سهام به طور کلی رشد کند و جذب سرمایه شدیدی را تجربه نماید. این دست از عوامل در اقتصاد کلان تعریف و مورد بررسی قرار می گیرد و می تواند تاثیرات عمده ای نیز در بازارهای مالی و سرمایه ای داشته باشد. در ادامه این عوامل را معرفی و بررسی می کنیم.
نوع اقتصاد جامعه
یکی از مهم ترین مواردی که می تواند تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه از زاویه اقتصاد کلان را به خوبی نشان دهد، شناخت نوع اقتصاد جامعه است. در دنیای اقتصاد تعاریف مختلف و نسبتا سخت و پیچیده ای برای این مفهوم وجود دارد اما اگر ما بخواهیم آن را به شکل ساده تری مورد بررسی قرار دهیم می توان اقتصاد جامعه را به سه دسته مالیاتی، تورمی و هیبریدی (مخلوطی از مالیات و تورم) دسته بندی کرد.
اقتصاد مالیاتی
از دید بسیاری از اقتصاددان ها استفاده از ابزارهای مالیاتی برای کنترل اقتصاد کلان بهترین راه کار محسوب می شود. در این روش دولت به عنوان مدیر جریان های مالی و اقتصادی کلان سعی می کند به کمک ابزارهای مالیاتی (تعیین مالیات به شکل های مختلف) این جریان ها را کنترل و مسیر حرکتی آن را مشخص کند.
بیشتر بخوانید: چگونه پولمان را دو برابر کنیم؟ بهترین روش های دو برابر کردن پول در ایران
در این دست از جوامع از چند نوع مالیات استفاده می شود، به طور مثال تعیین می شود که در صورتی که سطح درآمدی فرد از یک میانگین خاص افزایش پیدا کند باید مالیات بیشتری را بپردازد. نکته ای که در خصوص این اقتصاد وجود دارد این است که تعیین مالیات و موقعیت هایی که معاف از مالیات هستند می توانند جزئی از عوامل تعیین کننده در اقتصاد باشند. با توجه به این که در این کشورها درصد قابل توجهی از هزینه ها مربوط به مالیات می شوند موقعیت سرمایه گذاری با درصد مالیات کمتر و یا حتی معاف از مالیات می تواند جذب سرمایه بالایی داشته باشد.
اقتصاد تورمی
درصد دیگری از کشورها روند کاملا متفاوتی را برای مدیریت جریان های مالی و کلان اقتصادی در نظر گرفته اند. در این دست از کشورها، دولت سعی می کند به واسطه افزایش و کاهش قیمت (عرضه و تقاضا) روند بازار را تعیین کند. به این نوع مدیریت کلان اقتصادی، اقتصاد تورمی گفته می شود که در این حالت دولت به عنوان بزرگترین خریدار و فروشنده در جنبه های مختلف اقتصاد وارد شده و سعی در مدیریت آن می کند.
به طور مثال دولت با وارد شدن به بازار ارز سعی می کند با خرید گسترده باعث کاهش قیمت ارز شده و در کنار آن با عدم عرضه کامل ارز در بازار رفته رفته قیمت ها را افزایش می دهد. بدین ترتیب جریان مالی بزرگی به سمت بازار ارز شروع به حرکت می کند. این جریان مالی با فروش دوباره ارز توسط دولت این بار با قیمت بالاتر باعث می شود در اختیار دولت قرار بگیرد. بنابراین دولت با یک بازی تورمی سعی می کند جریان های مالی و نقدینگی های موجود در بازار را تحت کنترل خود حفظ کند. بنابراین کاملا مشخص است که در این اقتصاد فاکتوری مانند تورم را می توان به عنوان تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه مورد بررسی قرار داد.
اقتصاد هیبریدی
برخی از اقتصادها که تحت عنوان اقتصاد هیبریدی یا شناور شناخته می شوند مخلوطی از اقتصاد مالیاتی و تورمی را پیش می گیرند. در واقع این اقتصاد ها ذاتا تحت یکی از گروه های مالیاتی یا تورمی محسوب می شوند اما سیاست گذاری های دولت به سمت استفاده از ابزارهای سایر گروه اقتصادی نیز کشیده شده است.
بگذارید با یک مثال ساده این مسئله را شرح دهیم. اقتصاد ایران طی بیش از 4 دهه گذشته بر اساس اقتصاد تورمی شکل گرفته است. یعنی دولت سعی کرده اس همه بخش های مختلف اقتصادی را در اختیار خود داشته باشد و تقریبا در تمامی این حوزه ها مهم ترین تاثیر گذاری را از خود نشان دهد.
بیشتر بخوانید: بهترین روش های سرمایه گذاری برای آینده فرزندان (آینده نگری برای کودکان)
اما طی یک دهه گذشته دولت علاوه بر حفظ روند گذشته، سعی کرده از ابزارهای مدیریت مالیاتی نیز بهره مند شود. یعنی برای کاهش یا افزایش جریان های ورود به بخش های مختلفی از اقتصاد اهرم های مالیاتی را مورد استفاده قرار داده است. همچنین دولت به خوبی می داند که در یک اقتصاد تورمی، حجم بالاتری از سرمایه در حال گردش است، از این رو با وضع قوانین مالیاتی سعی می کند درصد مهمی از این گردش مالی را در اختیار خود قرار دهد.
مشکل مهمی که در این نوع اقتصاد ها وجود دارد این است که شناوری اقتصاد بیش از اندازه افزایش پیدا کرده و تأثیر عامل های اقتصادی بر بازار مالی نیز بیشتر می شود. در کلام ساده تر شما با عوامل گسترده تری در اقتصاد روبرو خواهید شد که توانایی تاثیر در بازارهای مالی را دارند.
سیاست های پولی
یکی از مهم ترین تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه را می توان سیاست های پولی دانست که توسط بانک مرکزی اعمال می شود. سیاست های پولی به نوعی مشخص می کنند که چه حجم از جریان مالی به صورت کلان در اقتصاد در جریان باشد. بانک مرکزی با ابزارهایی مانند تعیین نرخ بهره و چاپ پول سعی می کند روند جریان های مالی در جامعه را کنترل کند. توجه داشته باشید که سیاست های پولی زیر مجموعه ای از سیاست های مالی است که توسط دولت تعیین می شود (در ادامه توضیح خواهیم داد).
بر اساس ابزارها و اهدافی که در خصوص سیاست های پولی وجود دارد، می توان دو نوع سیاست پیش بینی کرد که هر کدام در دسته تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه قابل بررسی است.
سیاست پولی انبساطی
اگر دولت اهدافی مانند گسترش کسب و کار، رونق تجارت و ایجاد رونق تجاری داشته باشد باید سعی کند که سرمایه لازم را در اختیار جامعه قرار دهد. یعنی کاری کند که پول در جامعه وجود داشته باشد تا افراد جامعه امکان تزریق این سرمایه به شکل طبیعی به صنایع و تولیدی های مختلف را داشته باشند. از این رو بانک مرکزی به عنوان متولی سیستم پولی و بانکی موظف است این سرمایه لازم را در اختیار جامعه قرار دهد.
بیشتر بخوانید: بهترین سرمایه گذاری با سود بالای 30 درصد چیست؟
از این رو بانک مرکزی با تعیین نرخ بهره کم (کاهش سود دهی بانک به سپرده های پولی) باعث می شود که جریان مالی از حالت ساکن در بانک خارج شده و به جریان اقتصادی وارد شود. همچنین بانک مرکزی تحت شرایطی می تواند با داشتن پشتوانه های لازم نسبت به چاپ پول اقدام کند. اگر بخواهیم از دید تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه به این مسئله نگاه کنیم، سیاست انبساطی باعث افزایش تقاضا در جامعه می شود. از این رو تولید و به طور کلی عرضه باید توان پاسخ باین تقاضا را داشته باشد در غیر این صورت این سیاست می تواند موجب افزایش تورم در جوامع مختلف از جمله جوامعی با اقتصاد تورمی شود.
سیاست پولی انقباضی
در طی بررسی تأثیر عامل های اقتصادی بر بازار مالی، هر چیزی که برعکس سیاست پولی انبساطی باشد را می توان به عنوان سیاست پولی انقباضی شناخت. در کلام ساده تر بانک مرکزی بر اساس سیاست های دولت مبنی بر کاهش تقاضا در جامعه مجبور است که نقدینگی را از سطح جامعه جمع کرده و درصد سرمایه را کاهش دهد. از این رو بانک مرکزی با افزایش بهره بانکی کاری می کند که جریان های مالی از از حالت پویا (مانند سرمایه گذاری در بازار سهام و ...) به سمت سپرده های بانکی حرکت کند. بدین ترتیب تقاضا در جامعه کاهش پیدا کرده و عرضه می تواند پاسخ نیاز تقاضاهای موجود را ساده تر دهد. البته کاملا مشخص است که در چنین وضعیتی اقتصاد از حرکت باز می ایستد و رونق خود را از دست می دهد.
سیاست های پولی انقباضی غالبا در شرایطی استفاده می شود که دولت به دنبال کاهش تورم و مهار آن باشد، حال سوال مهمی که ایجاد می شود این است در اقتصاد تورمی که دولت خود از افزایش تورم درآمد کسب می کند آیا سیاست انقباضی تاثیر لازم را دارد؟ یعنی دولت واقعا حاضر است و می تواند از درآمد خود بکاهد؟ این پرسش ما را به یکی از مهم ترین تاثیرات عوامل اقتصادی و رفتاری اثرگذار در بازار سرمایه، یعنی رابطه میان سیاست های پولی و مالی می رساند.
سیاست مالی
سیاست های مالی همان سیاست هایی هستند که توسط دولت تعیین می شود. همانطور که در بالاتر عنوان کردیم سیاست های مالی کلیت بالاتری نسبت به سیاست های پولی دارند. در کلام ساده تر سیاست های پولی باید زیر مجموعه ای از سیاست های مالی باشد که گاها این اتفاق رخ نمی دهد.
دولت بر اساس اهدافی که در زمینه اقتصاد یا سایر زمینه های مدیریتی دارد، سعی می کند روند جریان های مالی را در اختیار بگیرد و آن را سمت و سوی خاصی هدایت کند. ابزارهای مختلفی برای اعمال سیاست مالی وجود دارد که این ابزارها را می توان به عنوان تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه مورد بررسی قرار داد.
بیشتر بخوانید: شروع سرمایه گذاری؛ سرمایه گذاری را چگونه و از کجا آغاز کنم؟
دولت با تعیین میزان حقوق کارمندان، قوانین گمرکی، مالیات و ... سعی می کند اعمال قدرت خود را در اقتصاد نشان دهد. در اقتصادهای تورمی علاوه بر موارد بالا دولت با ورود به بازارهای مختلف تحت عنوان خریدار یا فروشنده می تواند جریان های خاصی را از اقتصاد خارج یا وارد اقتصاد کند. به طور مثال دولت با در اختیار داشتن مهم ترین سهامی در بازار بورس عملا می تواند جریان های مالی را در این بازار مدیریت کند، این جاست که می توان گفت دولت از مهم ترین تأثیر عوامل اقتصادی بر بورس برخوردار است.
همانند سیاست های پولی، سیاست های مالی نیز از دو حالت انقباضی و انبساطی تشکیل شده است که در ادامه هر کدام از این موارد را به صورت جداگانه برای شناخت تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه مورد بررسی قرار می دهیم.
سیاست مالی انقباضی
سیاست مالی انقباضی بدین معنی است که دولت روندی را در پیش می گیرد که مانع از گسترش سرمایه در جامعه شود. در کلام ساده تر دولت سعی می کند با کاهش سرمایه و نقدینگی در جامعه عرضه را مدیریت کند. این کاهش نقدینگی می تواند باعث کاهش تقاضا در جامعه شده و در نهایت تورم را کنترل کند.
اما مسئله ای که در سیاست های انقباضی وجود دارد این است که کاهش سرمایه و به تبع آن کاهش تقاضا در جامعه باعث کوچک تر شدن اقتصاد و از بین رفتن رونق تولید و اقتصاد می شود. از طرف دیگر در کشورهایی که از سیاست اقتصاد تورمی استفاده می کنند عملا این تناقض ایجاد می شود که کاهش تقاضا کمتر باعث کاهش تورم می شود. چرا که با کاهش تقاضا عرضه کننده نیز برای حفظ توان سرمایه ای خود عرضه را کاهش می دهد.
بیشتر بخوانید: اهداف سرمایه گذاری و الزامات آن
دولت به عنوان بزرگترین خریدار و فروشنده نیز غالبا کاری نمی کند که بخواهد زیان مالی ببیند. در کلام ساده تر تورم یک ماشین رو به جلو است که عملا امکان برگشت به عقب را ندارد. بنابراین سیاست های انقباضی به خصوص در حوزه مالی چندان کارساز نیست.
سیاست مالی انبساطی
این سیاست با افزایش سرمایه در جامعه همراه است. در واقع دولت با افزایش حقوق کارمندان و کاهش مالیات سعی می کند اجازه دهد که سرمایه بیشتری در جامعه در حال گردش باشد. این سرمایه بیشتر باعث می شود که صنایع و تولید رونق بیشتری بگیرد، واردات و صادرات افزایش پیدا کند و به طور کلی اقتصاد رونق بگیرد. این روند در یک اقتصاد سالم می تواند کارایی لازم را داشته باشد اما در اقتصاد تورمی و نه چندان سالم باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه و در نهایت گسترش روز افزون تورم شود. نکته ای که وجود دارد این است که دولتی که بخواهد رونق تولید داشته باشد باید سیاست انبساطی را بکار بگیرد و دولتی که بخواهد تورم را مهار کند راهی جز استفاده از سیاست های انقباضی ندارد. در کلام ساده تر امکان رسیدن به هر دو این اهداف در یک زمان برابر وجود ندارد.
اگر بخواهیم به عنوان تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه به این مسئله نگاه کنیم می توانیم اینگونه بگوییم که سیاست مالی انبساطی این اجازه را به شما می دهد که از رونق اقتصادی و افزایش جریان های مالی در بازارهای بورس و ... استفاده کنید، اتفاقی که در سیاست مالی انقباضی رخ نمی دهد.
سیاست مالی خنثی
نوع دیگری از سیاست های مالی وجود دارد که به آن سیاست خنثی گفته می شود. در این مسیر دولت با توجه به روند مثبت و سالم اقتصاد سعی می کند دخالتی در روند جریان های مالی نداشته باشد و اجازه دهد که اقتصاد کار خود را انجام دهد.
مسلما سالم ترین و کم ریسک ترین نوع تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه را می توان در این نوع سیاست مالی از نظر کلان کشف کرد. این در حالی است که در اقتصادهای شناور (هیبریدی) همواره تناقض های مهلکی میان سیاست های مالی و سیاست های پولی ایجاد می شود. اگر بخواهیم از نظر تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه به این موضوع نگاه کنیم می توانیم اینگونه بگوییم که این نوع تناقض ها (اتخاذ سیاست های پولی و مالی متناقض) می تواند راه عوامل اقتصادی بیشتری را به دنیای سرمایه و بازارهای مالی باز کند که عملا به معنای افزایش ریسک در هر کدام از این موقعیت های مالی و بازارهای سرمایه ای است.
نرخ رشد اقتصادی بر بازار سرمایه
نرخ رشد اقتصادی از جمله مواردی است که می تواند نشان دهنده تأثیر عامل های اقتصادی بر بازار مالی باشد. نرخ رشد اقتصادی یک فاکتور جهانی برای محاسبه رشد اقتصاد یک جامعه محسوب می شود که مهم ترین ابزار آن استفاده از نرخ تولید ناخالصی طی یک سال گذشته است.
بیشتر بخوانید: بهترین روش های سرمایه گذاری با سود روزانه در ایران
اگر بخواهیم ساده تر توضیح دهیم، نرخ رشد اقتصادی نشان می دهد که چه میزان سرمایه در جامعه در دسترس عموم افراد قرار دارد و افراد جامعه تا چه اندازه امکان خرید را دارند. در کلام ساده تر نرخ رشد اقتصادی وزنه تقاضا را مورد بررسی قرار می دهد و نشان می دهد که میزان عرضه نسبت به این وزنه چه قدر است. در صورتی که نرخ رشد اقتصادی مثبت باشد عملا این را نشان می دهد که اقتصاد در این جامعه رشد داشته و مردم نسبت به سال گذشته از وضعیت اقتصادی بهتری برخوردار هستند، همچنین در صورتی که نرخ رشد اقتصادی کاهشی باشد نشان دهنده این است که اقتصاد کوچکتر شده و سرمایه کمتری در این جامعه و بازارهای مربوط به آن در جریان است.
از نظر سرمایه گذاران، به خصوص سرمایه گذاران خارجی نرخ رشد اقتصادی یکی از مهم ترین گزینه ها در میان تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه محسوب می شود. در واقع سرمایه گذاران به دنبال موقعیت هایی هستند که جریان های مالی بیشتری در آن وجود دارد. از این رو نمی توان به جامعه ای اعتماد کرد که سال به سال جریان های مالی کمتر شده و امکان سود آوری در بازار ها از بین رفته است.
همچنین در نظر داشته باشید که یکی از عوامل مهمی که می تواند باعث کاهش نرخ رشد اقتصادی شود اتخاذ سیاست های پولی و مالی انقباضی است.
درصد رشد جمعیت و تقسیم رفاه
یکی دیگر از نشانه های تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه را می توان در میزان جمعیت آن جامعه دانست. هر جامعه و دولتی دارای منابع درآمدی مشخص است که باید بتواند این منابع درآمدی را میان هزینه های مربوط به آن جامعه تقسیم کند. مسلما بخش مهمی از این درآمدها مربوط به رفاه اجتماعی و تامین نیازهای جامعه است.
از این رو با افزایش جمعیت و با در نظر گرفتن محدود بودن درآمدهای دولت، سطح گردش مالی در جامعه کاهش پیدا می کند. این مسئله برای کشورهایی مانند ایران که عمده درآمد آن از طریق فروش نفت و گاز تامین می شود بیشتر خودش را نشان می دهد. در حالی که در کشورهای صنعتی افزایش جمعیت به معنای افزایش منابع انسانی و بالا رفتن سطح تولید و صنعت است.
بیشتر بخوانید: بهترین سرمایه گذاری شخصی کدام است؟؛ استراتژی های سرمایه گذاری شخصی برای بهبود وضعیت مالی
بنابراین در کشوری مانند ایران افزایش جمعیت باعث کاهش نرخ رشد اقتصادی و در کشورهای صنعتی مانند بسیاری از کشورهای اروپایی بالا رفتن نیروی انسانی موجب ثروتمندتر شدن آن جامعه می شود. از این روست که کشورهای اروپایی و آمریکایی عموما مهاجر پذیر هستند.
تأثیر عامل های اقتصادی بر بازار مالی، از جنبه اقتصاد خرد
اقتصاد خرد به گردش مالی و جریان های مربوط به آن از ابعاد کوچکتر و فردی تری نگاه می کند. به طور مثال در نظر گرفتن تراز مالی یک شرکت خاص و یا بررسی شاخص کل بازار بورس نسبت به شاخص بازار طلا به عنوان تأثیر عامل های اقتصادی بر بازار مالی از نظر اقتصاد خرد محسوب می شود. حال در ادامه می خواهیم به این جنبه از تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه بپردازیم.
برای سرمایه گذاری به چه فاکتورهایی نگاه می کنید؟
برای یک سرمایه گذار بیش از آن که جریان های کلان و موارد کلی مهم باشد، این اهمیت دارد که بتواند موقعیت سرمایه گذاری پیدا کند که سودآوری بیشتری برای او داشته باشد. یکی از مهم ترین فاکتورهای کشف این موقعیت را می توان ترازنامه مالی یا شناخت جریان مالی آن موقعیت دانست. به طور مثال فردی به دنبال این است که بتواند بهترین سهام در بازار بورس را برای سرمایه گذاری خود پیدا کند. این فرد سعی می کند سهام مورد نظر را از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار دهد، هر کدام از این جنبه ها و فاکتورها را می توان جزئی از عوامل اقتصاد خرد و تاثیرگذار در اقتصاد دانست.
ترازنامه مالی
یکی از مهم ترین فاکتورها برای تعیین موقعیت سرمایه گذاری در هر جای دنیا، ترازنامه مالی است. ترازنامه مالی مشخص می کند که موقعیت سرمایه گذاری مورد نظر چه سطح درآمدی و چه میزان هزینه و بدهی دارد. به طور مثال یک شرکت تجاری در ترازنامه مالی ذکر کرده است که تمام دارایی های ساکن و جاری آن یک میلیارد تومان است و در مقابل هزینه ها و بدهی های 500 میلیون تومانی دارد. از این رو این ترازنامه نشان می دهد که دارایی این شرکت بیش از بدهی آن است.
بیشتر بخوانید: کدام سرمایه گذاری زود بازده را انتخاب کنیم؟
ترازنامه های مالی به جز تعیین وضعیت مالی، نشان دهنده اهدافی است که یک شرکت دنبال می کند. مسلما هر هدفی برای شرکت های تجاری هزینه های مختلفی ایجاد می کند، با ذکر این هزینه ها در ترازنامه های مالی می توان اهداف شرکت های تجاری را کشف کرد. از نظر وارن بافت به عنوان یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران جهان، ترازنامه ها مهم ترین ابزار برای کشف بهترین و ارزشمندترین سهام در بازارهای مالی محسوب می شود.
ریسک غیر سیستماتیک
ریسک های سیستماتیک به ریسک هایی گفته می شود که بر اساس اقتصاد کلان و جریان های بزرگ ایجاد می شود. به نوعی این ریسک ها در اختیار سرمایه گذار نیست و تنها می تواند روند جریان های کلی مالی را تحت تاثیر قرار دهد. اما ریسک های غیر سیستماتیک به ریسک هایی گفته می شود که قابل کنترل تر هستند و سرمایه گذار می تواند به شکل های مختلف آن را در اختیار بگیرد. به طور مثال استفاده از سبدهای سرمایه گذاری، تقسیم مالی و ورود به سهام هایی با ریسک کم یا معقول می تواند تاثیر مستقیم در مسائل اقتصادی و سرمایه گذاری داشته باشد.
هوش هیجانی سرمایه گذار
یکی از مهم ترین فاکتورهای خرد تاثیرگذار در مسائل اقتصادی، هوش هیجانی فرد است. من به خوبی به یاد دارم زمانی که به عنوان سرمایه گذار در بازارهای مالی و سرمایه ای حضور داشتم، به سختی می توانستم احساسات خود را در موقعیت هایی مانند خرید و فروش مهار کنم.
بیشتر بخوانید: سرمایه گذاری حرفه ای چیست و یک سرمایه گذار حرفه ای چه می کند؟
سرمایه گذاری می تواند مانع از تاثیرگذاری این احساسات شود که بتواند آن ها را مدیریت کند. یعنی بتواند در زمان نزولی یا صعودی بودن بازار به برنامه های خود متعهد باشد و تنها بر اساس استراتژی های خود اقدام کند. اما کسانی که توانایی کنترل کمتری بر احساسات خود دارند عملا در زمان های حساس (که در بازارهای مالی بسیار زیاد است) دچار اشتباه می شوند. معمولا گفته می شود داشتن استراتژی و پایبند بودن به آن مهم ترین راهکار برای کاهش تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه از نظر احساسات و هیجانات سرمایه گذاری است.
نتیجه تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه
تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه نه مثبت و نه منفی است، در واقع بهتر است از زاویه ای دیگر به این مسئله نگاه کنیم. مسئله ای که وجود دارد این است که هر قدر عوامل تاثیرگذار بر بازار سرمایه بیشتر باشد آن بازار پرنوسان تر خواهد بود. در کلام ساده تر تاثیرگذاری عوامل متعدد باعث می شود که بازار تحت عوامل مختلف حرکت کند و شناوری بالایی داشته باشد. بنابراین عملا در بازارها و موقعیت های اقتصادی که عوامل بیشتری تاثیرگذار هستند ریسک و شناوری بالاتری وجود دارد.
این مسئله بر اساس استراتژی سرمایه گذار می تواند عاملی مثبت یا منفی باشد. برخی از فعالان اقتصادی به دنبال بازارهایی هستند که پرنوسان باشند و برخی دیگر به دنبال بازاری منطقی با سود منطقی هستند. البته دقت داشته باشید که گسترش بیش از اندازه عوامل موثر می تواند بازار را از حالت قابل پیش بینی بودن خارج کند، این مسئله ای است که در اقتصادهای شناور مانند اقتصاد ایران به وفور یافت می شود.
کاهش تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه
سرمایه گذار باهوش، سرمایه گذاری است که بتواند سراغ موقعیت هایی برود که عوامل موثر در آن محدود و قابل کنترل باشد. هر قدر این عوامل قابل کنترل تر باشد سرمایه گذار می تواند پیش بینی بهتری از شرایط مالی و وضعیت سرمایه گذاری خود داشته باشد. از این رو سوالی که مطرح می شود این است که چگونه می توان کمترین تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه را داشته باشیم؟
به طور کلی به نظر می رسد که تأثیر عامل های اقتصادی بر بازار مالی از نظر اقتصاد خرد قابل کنترل باشد. به طور مثال پیدا کردن موقعیت سرمایه گذاری با ریسک منطقی و همچنین انتخاب شرکتی با ترازنامه مناسب می تواند از جمله این موارد باشد. اما مسئله ای که وجود دارد این است که اگر بخواهیم تأثیر عوامل اقتصادی بر بازار سرمایه را از نظر کلان کمتر کنیم باید سراغ بازارهایی ایزوله تر برویم. یعنی موقعیت ها و بازارهایی را پیدا کنیم که کمترین تاثیر پذیری را از نظر اقتصاد کلان داشته باشد.
بیشتر بخوانید: در جستجوی سایت سرمایه گذاری با سود بالا هستید؟ دونگی همین جاست!
کاملا مشخص است که بازارهای مطرحی مانند بازار بورس، بازار طلا و ... از جمله بازارهایی محسوب می شود که عوامل خرد و کلان در آن تاثیر مستقیم و بالایی دارد. در چنین مواردی می توان بازارهای کوچک و محدود مانند بازارهای مربوط به شرکت های متوسط و کوچک را به عنوان گزینه های مناسب برای سرمایه گذاری دانست. اما آیا چنین بازارهایی وجود دارد؟
کرادفاندینگ، بازاری محدود و قابل کنترل
کرادفاندینگ از طریق اعطای وام از جمله مواردی است که امکان حضور سرمایه گذاران در بازاری محدود با کمترین تاثیرپذیری از عوامل مختلف اقتصادی را فراهم می کند. بر اساس این روش سرمایه گذاران در کنار یک دیگر سعی می کنند نیاز مالی شرکت های تجاری مختلف را برای مدت زمان مشخص تامین کنند.
در این روش سرمایه گذار مالک سهم یا شریک در شرکت نمی شود، بلکه به عنوان یک بانک عمل کرده و سرمایه خود را برای مدت زمان مشخص در اختیار شرکت قرار می دهد. بر اساس قرارداد میان شرکت و سرمایه گذاران، این شرکت موظف است در زمان مقرر تمامی سرمایه دریافت شده را به سرمایه گذاران بازگرداند. در این خصوص هیچ عاملی نمی تواند تاثیرگذار باشد و باید این اتفاق رخ دهد.
بیشتر بخوانید: 5 روش تامین مالی کسب و کار؛ بهترین راه تامین سرمایه کدام است؟
نکته دیگر این است که شرکت های پذیرنده سرمایه برای جذب سرمایه گذار، سود حاصل از تامین منابع مالی و اجرای اهداف پیش بینی شده را میان سرمایه گذاران در زمان بازپرداخت اصل سرمایه تقسیم می کنند. این بازار به سبب محدود و ایزوله بودن می تواند کمترین تاثیرپذیری را از عوامل مختلف کلان داشته باشد.
کرادفاندینگ در ایران
همانطور که گفتیم در اقتصاد هایی مانند اقتصاد شناور ایران تاثیرگذاری عوامل مختلف داخلی و خارجی بسیار بالاست. از این ور ورود به دنیای سرمایه گذاری و بازارهای مختلف کار چندان ساده ای محسوب نمی شود. از این رو لازم است وارد موقعیتی مانند کرادفاندینگ شویم، اما آیا در ایران چنین امکانی وجود دارد؟
بیشتر بخوانید: پلتفرم های کرادفاندینگ در ایران چند درصد کارمزد می گیرند؟
دونگی از جمله پلتفرم هایی محسوب می شود که امکان حضور سرمایه گذاران ایرانی در این مسیر را فراهم آورده است. در این پلتفرم اصل سرمایه توسط شرکت های سرمایه پذیر ضمانت می شود و برخی از طرح های ارائه شده نیز شرکت نسبت به پرداخت سود نیز تعهد می کند. علاوه بر این دونگی هیچ کارمزد یا مالیاتی را از سرمایه گذاران دریافت نمی کند. بنابراین همانطور که می بینید در ایران نیز می توان موقعیت ها و بازارهای محدودی را پیدا کرد که کمترین تاثیر پذیری را از عوامل مختلف اقتصادی داشته باشند.
سوالات متداول
تاثیر عوامل اقتصادی در بازار سرمایه درست مانند تاثیر خالق بر مخلوق است. به نوعی می توان گفت این عوامل می توانند در مسیر اصلی بازارهای سرمایه ای و گردش های مالی این بازارها تاثیر مستقیم داشته باشند.
به طور کلی می توان مهمترین تاثیر عوامل مختلف اقتصادی در بازارهای مالی را ایجاد نوسان و جریان سازی مالی دانست. هر عامل اقتصادی که قدرت بیشتری داشته باشد جریان سازی قوی تری نیز انجام می دهد. به طور مثال می تواند باعث ورود یا خروج سرمایه از یک بازار شود. این را می توان مهم ترین تاثیر عاملی های اقتصادی در بازار سرمایه دانست.
سرمایه گذاری در طرح های دونگی
بهترین فرصت برای سرمایه گذاری در طرح های دونگی با سود سالیانه بالای ۴۵ درصد
صفحه طرح ها